مذاکره با گرگ ها
#طوفان_الاحرار
قسمتهایی از سخنان فرمانده سرافراز و شهید جاوید الاثر اسماعیل مسعودی که پیکر مطهرش بعد از سالها به وطن بازگشت . این سخنان در پاسخ به شخصی که به عنوان مصاحبه کننده بوده ایراد شده و تقریبا به عینه از نوار کاست پیاده شده و بنده به عنوان خواهر زاده این شهید بزرگوار جهت زنده شدن ذکر و یاد این شهید عزیز آنرا نقل میکنم:
روایت حماسه سردار اسماعیل مسعودی در کربلای 4 اروند رود (فیلم)
متن مصاحبه با شهید اسماعیل مسعودی بر اساس نوار ضبط شده
مصاحبه کننده: از شما به عنوان یکی از اعضای واحد اطلاعات نظامی لشکر المهدی خواهش می کنیم خودتان را معرفی کنید.
شهید اسماعیل مسعودی:
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله
رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا محمد و آله الطاهرین٬ حقیر اسماعیل مسعودی اعزامی از شهرستان اقلید هستم.
مصاحبه کننده: برادر مسعودی بفرمایید موقعیت واقعی اطلاعات نظامی در جنگ چه موقعیتی است؟
شهید مسعودی:
همانطور که می دانید این واحد یک واحدی است که به عنوان چشم نیرو و چشم تیپ و لشکرها معروف شده که به حق هم همینطور است بخاطر اینکه این واحد مدتی قبل از عملیات وارد منطقه ای که عملیات باید در آن انجام بگیرد می شود و با منطقه آشنا می شود و منطقه را شناسایی می کند و اطلاعاتی را که لازم است از موقعیت دشمن کسب کند کسب می کند تا در شبهای عملیات از آن استفاده کند و این راه طوری است که اگر کسی خالصانه و مخلصانه و لله به واحد بیاید و بخواهد کار کند می توانیم شناسایی رفتن او را و هر ماموریتی که از طرف وزارت دارد به عنوان یک عملیات قلمداد کنیم بخاطر اینکه حتما می دانید که تجسس و شناسایی به چه شکل است کجا باید بروند و چکار باید بکنند بالاخره امیدواریم که خداوند توفیقی بدهد حالا که این راه را انتخاب کرده ایم انشاء الله مخلصانه و خیلی خوب عمل کنیم و آنطور که وظیفه مان است عمل کنیم و اعمالمان مورد قبول حضرت حق قرار بگیرد.
مصاحبه کننده:
برادر مسعودی می توانید بفرمایید واژه شهادت یعنی چه؟ معنی شهادت چیست؟
شهید مسعودی:
البته زبان ما قاصر است از اینکه بخواهد در مورد واژه شهادت حرف بزمد و چیزی بگوید.من آنطوری که از بزرگان شنیده شده و در این مورد یک سری تفسیرهایی کرده اند این طور استنباط می کنم که منظور این است که در خود خدا ذوب شدن و انسان اعمال و رفتارش را طوری با وظایفی که از طرف خدا بر عهده ی او گذاشته شده تطبیق بدهد که در این برنامه ها ذوب شود و به قول یکی از استادها شهید شدن یعنی خدا(یی) شدن یعنی به مقامی می رسد که (خدا چه شکل از او تعریف می کند و درباره آن صحبت می کند)
مصاحبه کننده:
برادر مسعودی چه چیزی مهمتر است در پیروزی یعنی چه عاملی انسان را به پیروزی نزدیک می کند؟
شهید مسعودی:
یک چیز مهمی است که در پیروزی انسانها مطرح است که مسلمان باشند و غیر از اینکه مسلمان باشند یک مسئله مهمی که هست مسئله وحدت است مخصوصا در بین مسلمانان تجربه ثابت کرده که هر موقعی که مسلمانها با هم بوده اند و در کنار هم بوده اند با یک خط و با در نظر گرفتن رهنمودهایی که از یک رهبر برای آنها مطرح می شود مسیرشان را طی کنند همیشه موفق و پیروز بوده اند همانطوری که تا کنون در ایران ثابت شده است که اگر چه رزمندگان٬ برادران بسیج و سپاه و ارتش از لحاظ تجهیزات ومسائل نظامی نسبت به کشورهای دیگر در سطح پایین تر قرار دارند ولی بخاطر اینکه با هم هستند و توکل آنها به خداست و مسئله تقوا در بین آنها ست و صمیمیت و برادری و از این مسائل که تا بحال پیروز شده اند و خداوند به آنها کمک کرده است و موفق بوده اند. امیدواریم که با رعایت کردن این مسائل بخصوص در این عملیاتی که انشاء الله به زودی انجام می شود همچون عملیاتهای قبل موفق باشیم و انشاء الله آخرین عملیاتی باشد که رزمندگان را به پیروزی نهایی برساند و انشاء الله با پیروزی اسلام بر کفر جهانی به پایان برسد. در پایان سلامتی امام و قائم مقام رهبری حضرت آیت الله منتظری و آزادی هر چه زودتر اسرای عزیز و شفتی معلولین و مجروحین و انشاء الله سلامتی کلیه رزمندگان و بازگشتن آنها با پیروزی به خانواده شان را از خداوند متعال خواهانیم.والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
فیلم روایت حماسه سردار شهید اسماعیل مسعودی یاد آور شهید علقمه
توضیحات مربوط به تصویر:
✔️ دستنوشتههای جنگ_۲۹
🔴 گلها میروند اما برای غنچهها وصیتی بر جای میگذارند
⭕️ دستنوشته شهید اسماعیل مسعودی
◀️ بسم الله الرحمن الرحیم
کاروان پرخروش شهیدان همچنان به پیش می رود و با تسبیح در شط خون بسوی لقاء معبود و وصل به معشوق به پیش می تازد و هر دم، تازه واردی را خوش آمد می گوید. بیشترین کار والیان گلهایی هستند که به تلاشی وافر، از گلزار انقلاب اسلامی آمده اند، تا اینکه خونشان آبیاری کننده باشد و به گلزار طراوتی دوباره بخشد. گلها می روند اما هر کدام از خود وصیتی بر جای می گذارند برای گلهایی که باقی مانده اند، برای غنچه هایی که هنوز در دامن گلزار هستند و شما غنچه های گلزار! آیا میدانید گلهایی که رفته اند چه پیامی برای شما داشتند؟
۶۱/۱٠/۱۳
مقر تیپ امام سجاد (ع)
عین خوش
اسماعیل
زنده و جاوید است راه شهیدان ما
به یاد شهدای بخون خفته ایران
پ.ن: این نوشته دستخط مبارک شهید اسماعیل مسعودی است که در رسای همرزم شهیدش، مرتضی مسعودی نوشته و عکس آن شهید را هم در دل نوشته خود الصاق نموده است.
منبع: شیرازه
#دست_نوشته_جنگ
#شهید_اسماعیل_مسعودی
#شهید_مرتضی_مسعودی
#دل_نوشته
#وصیت_نامه
#عکس
#گل
#عین_خوش
#خوزستان
https://www.instagram.com/p/Co9tnEyoAuR/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
حدود ساعت 11 خودم را رساندم به دفتر و به اتاقی آشنا راهنمایی شدم. تابستان سال 93 بود دقیقا توی همین اتاق و روی همین صندلی نشسته بودم تا در مورد «موسی(ع)» با فرج الله سلحشور صحبت کنم و حالا همان جا رو به روی صندلی خالی آقای کارگردان طلبه جوانی نشسته بود که شباهت ظاهری بسیار زیادی هم به پدرش داشت.
برای گرفتن عکس های بهتر اصرار داشتیم آقا بصیر روی صندلی پدر بنشینند اما ایشان مخالفت کردند و خیلی محکم گفتند: دوست ندارم تکیه بر جای بزرگان بزنم!
و صحبت های ما دقیقا بعد از همین جمله شروع شد:
فَضْلِ اللَّهِ وَ الذَّرَّةُ تَخْرُجُ مِنْ جُحْرِهَا تَلْتَمِسُ رِزْقَهَا[15]
من خود را این گونه می یابم که خشمگین هستم نسبت به انسانی که مکاسب و کسب و کار بر او سخت است و بر قفا در خانه خوابیده است و دعا می کند که خداوند روزی او را برساند و رها می کند از اینکه در زمین حرکت کند و از فضل خداوند طلب کند. حتی مورچه هم از لانه اش خارج می شود و دنبال رزق و روزی خود است (و انسان نباید از مورچه کمتر باشد.)
مرجع فقید جهان تشیع، شیخ الفقها و المجتهدین، مرحوم آیتالله العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی (قده) در صبحگاه 8 آذر ماه 1373 روی از جهان برگرفت و پس ازتشییع پرشکوه در تهران و قم، در حرم حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد.
تصاویری که پیش روی دارید، آن بزرگ را در ادوار گوناگون حیات نشان میدهد.
1-آیتالله العظمی محمدعلی اراکی در میانسالی
2- آیتالله العظمی محمد علی اراکی در حال اقامه نماز بر پیکر یکی از اعلام حوزه قم
3- آیت الله العظمی محمدعلی اراکی در کهنسالی
4- آیتاللهالعظمی محمدعلی اراکی در حال اقامه نماز در صحرای عرفات
5- آیتاللهالعظمی محمدعلیاراکی در حال ایراد خطبه های نماز جمعه در حرم حضرت معصومه(س)
6 - آیتاللهالعظمی محمد علی اراکی در کنار فرزندش آیتالله حاج شیخ ابوالحسن مصلحی
7- آیتاللهالعظمی محمد علی اراکی در دیدار با امام خمینی در جماران
8 - رهبر معظم انقلاب در دیدار با آیتاللهالعظمی محمد علی اراکی در قم
9- آیتاللهالعظمی محمد علی اراکی در کنار آیتالله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی در مراسم غبار روبی مضجع شریف رضوی(ع)
10- آیتاللهالعظمی محمدعلی اراکی در واپسین سالیان حیات
11- آیتالله العظمی محمدعلی اراکی در منزل شخصی در واپسین سالیان حیات
12- آیتالله العظمی محمدعلی اراکی در دیدار با برخی فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
13- نمایی از مراسم پرشکوه تشییع آیتاللهالعظمی اراکی در قم
14 - رهبر معظم انقلاب در مراسم ترحیم آیتاللهالعظمی اراکی در تهران
15- نمایی از اتاق استراحت آیتاللهالعظمی اراکی در منزل شخصی در قم
منبع:خبرگزاری فارس
آیتالله سیدمحمد علی قاضی طباطبایی در روز 10 آبان 1358 هنگامی که نماز مغرب و عشاء را در مسجد شعبان به جا آورد و عازم منزل بود، به دست گروهک منحرف «فرقان » به شهادت رسید.
بقیه مطلب در ادامه:
پاسخ این مطلب را می توانید به صورت شفاهی از لینکهای زیر دانلود کنید:
به یاد محمد مهدی مالامیری، دوست عزیزی که هنوز باور نمی کنم اینچنین گوی سبقت را از هم کسوتان خود ربوده باشد...و ما را در حسرت ماندن رها....
«مواظب افـکــارت بــــــاش که گفتــارت می شود، مواظب گفتــارت بــــــاش که رفتـــارت
می شود،مواظب رفتـــارت بــــــاش که عــــادتت می شود، مواظب عــــادتت بـــــاش که
شخصیتت می شود،مواظب شــخـصیتت بــــــاش که سرنوشتت می شود.»
این عبارت را شاید قبلا هم شنیده اید...اگر چه معلوم نیست حدیث باشد؛ ولی سخنی حکیمانه است و با برخی از احادیث وارد شده از امامان معصوم نیز سازگاری دارد مثل این حدیث:
« کسى چیزى را در دل پنهان نکند جز آنکه در لغزشهاى زبان و رنگ رخسارش، آشکار خواهد گشت»1
---------------------------------------------
1.شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص472، حکمت26، قم، چاپ اول، 1414 ق.
برای اطلاعات بیشتر می توان به اینجا رجوع کرد.
آنچه سبب شد تا به طور جدی وارد طب اسلامی شوم، بیماری همسرم بود. وی در اوایل زندگی مشترکمان به سرطان سختی مبتلا شد و پزشکان او را جواب کردند. در این شرایط به روایات پناه بردیم و ایشان را درمان کردیم. بعد از این اتفاق بود که متوجه شدم در میان روایات اهل بیت - علیهم السلام - در زمینه طب، معارفی وجود دارد. بنابراین شروع به جمعآوری روایات کردم. ابتدا فکری کردم که حدود 200 یا 300 روایت درباره طب داریم، ولی بعد از مطالعه، دیدم هزار، دو هزار، ده هزار و ... تا در آخر یازده هزار روایت در این خصوص وجود دارد و همه را جمع کردیم. این همه روایت نشان دهنده اهمیتی است که ائمه - علیهم السلام - در مسئله طب برای سلامتی انسان قائل بودند.....
بروید سراغ کارهاى نشدنى، تا بشود.
تصمیم بگیرید بر برداشتن کارهاى سنگین، تا بردارید.
«و لا یخشون احدا الا الله».
خب، زحمتهایش چه؟ رنجهایش چه؟ محرومیتهایش چه؟
جوابش این است که:«و کفى بالله حسیبا»
خدا را فراموش نکن، خدا حسابت را دارد.
در میزان الهى، رنج تو، محرومیت تو، کفّ نفس تو، حرصى که خوردى، زحمتى که کشیدى، کارى که کردى، خون دلى که خوردى، دندانى که روى جگر گذاشتى، اینها هیچ وقت فراموش نمیشود؛ «و کفى بالله حسیبا.»
مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای
20 مهر 1390
شاگردانش میگفتند: آیتالله حقشناس به طور معمول با سه عمل حاجتهای مادی و معنوی خود و دوستانش را میگرفت:
اول: با چله زیارت عاشورای امام حسین (ع)
دوم: با روضه و اشک بر شیرخواره سیدالشهدا حضرت علیاصغر (ع)
سوم: با تمرکز و مراقبه بر حضور قلب در نمازهای واجب و دعای بعد از نماز:
شاگردانش میگفتند: آیتالله حقشناس به این چله زیارت عاشورای امام حسین (ع) اعتقادی کامل داشت.
آیتالله حقشناس بر این باور بود که با این چله زیارت عاشورای امام حسین (ع) میتوان به حاجتهای بسیار بزرگ و نشدنی دست یافت.
شاگردانش میگفتند: آیتالله حقشناس معتقد بود برای رسیدن به حاجت و مقصودی خاص، اگر این چله درست و همراه با شرایطش به جای آورده شود رد شدنی نیست و اگر هم برای رسیدن به این حاجت به خیر و صلاحتان نباشد، آن را به شکلی به شما حالی خواهند کرد.
شاگردانش میگفتند: حاج آقا معتقد بود اگر به شما حالی کنند رسیدن به این خواسته و حاجت به خیر و صلاحتان نیست و با این حال، شما بر آن پافشاری کنید، از خاصیتها و ویژگیهای این چله شگفت و مجرب آن است که در بسیاری از موارد، باز هم خواسته و حاجتتان را به شما خواهند داد! فقط امکان دارد عوارضی ناخواسته را که به علل و معلولهای ماورایی برمیگردد، برای شما به همراه داشته باشد.
شرایط و توصیههای این چله
مرحوم حقشناس این روش از چله زیارت عاشورا را از مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی فرا گرفته بود و خودش نیز شرایطی را از اخبار و روایات و مکاشفاتش استنباط کرده بود.
بزرگترین اصلی که آیتالله حقشناس بر آن پافشاری داشت، عزم و اراده چهل روزه بر مراقبه از اعمال و ترک محرمات و انجام واجبات بود، به خصوص مراقبت از زبان، زبانی که در این چهل روز قرار است کلمات و بندهای زیارت عاشورای امام حسین (ع) بر آن جاری شود، باید پاک و ظاهر باشد.
مرحوم حقشناس میفرمود: اگر کسی در این چهل روز مواظبت بر ترک محرمات و انجام واجبات به خصوص مراقبه از ترک گناههای زبانی نداشته باشد و این چله را با بقیه شرایطش به جای آورد، من به هیچ وجه تضمین نمیکنم به حاجتش برسد.
بنا بر توصیههای آیتالله حقشناس معتقد بود: همین که آدمی در این چهل روز تصمیم و اراده حقیقی بر ترک محرمات و انجام واجبات داشته باشد. کافی است و این شرط زیاد هم سخت نیست من خودم بارها به آدمهای معمولی، این چله زیارت عاشورا را توصیه کردهام، در چند مورد بعضی از آنها پس از چهار پنج روز آمدند و با خوشحالی و شعف از من تشکر کردند و اعتراف کردند فقط سه چهار روز بوده که این چله زیارت عاشورا را شروع کرده بودهاند که حاجتهایشان به آنها داده شده است.
آیتالله حقشناس معتقد بود که در این چله، بعد از شرط اهتمام بر ترک محرمات و انجام واجبات، بعضی امور توصیه اکید است و بهتر است حتماً رعایت شود:
1- خواندن زیارت، چهل روز پشت سر هم و مستمر باشد.
2- خانمهای محترمه در ایامی خاص که نمیتوانند نمازها را به جای آورند، در آن روزها یکی از نزدیکان و آشنایانشان را راضی کنند به جای آنها این زیارت را به جای آورد تا چله و استمرار چهل روزه منقطع شود.
3- همه زیارت و دیگر اعمال باید یکسره و بدون فاصله خوانده شود؛ یعنی نباید زیارت و اعمالش را تقسیم کرد و بخشی را در ساعتی و بخشی دیگر را در وقتی دیگر انجام داد.
4- کلمات و عبارات صحیح و درست ادا شود.
5- حرف نزدن در بین خواندن زیارت عاشورا (بعضی میگفتند با توجه به طولانی بودن این عمل، در صورت ضرورت ان شاءالله حرفهای ضروری خللی ایجاد نمیکند).
* سایر مسائلی که بهتر است در چله زیارت عاشورا مورد توجه قرار گیرد اما اگر مقدور نشد، ان شاءالله مشکلی نیست:
1- اولین روز از چله زیارت عاشورا، چهارشنبه باشد.
2- این زیارت روزها خوانده شود؛ یعنی از صبح بعد از طلوع آفتاب تا عصر قبل از غروب آفتاب. (بعضیها رعایت این شرط را لازم برشمردهاند).
3- به جز همسر و اعضای خانه، دیگران از این چله باخبر نشوند.
(حاج آقا تأکید میکرد قبل از شروع بهتر است همسر را در جریان بگذارید و او را نیز توجیه کنید تا حد امکان دیگران از این امر مطلع نشوند).
4- در این چهل روز، هر روزه به نیت سلامتی حضرت بقیهالله امام زمان (عج) صدقهای پرداخت شود.
دستورالعمل و شیوه به جای آوردن این چله زیارت عاشورا
این شیوه زیارت عاشورا از دو بخش تشکیل شده است. دومین بخش درست همان روشی است که در زیارتنامهها و مفاتیحالجنان ذکر شده است. بنابراین فقط اولین بخشی که به طور معمول حداکثر 15 دقیقه طول میکشد، به آن اضافه میشود.
بخش اول:
1- صد مرتبه تکبیر میگویید. (اللهاکبر)
2- لعن و سلامهای زیارت عاشورا را یک بار میخوانید؛ یعنی از «اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و ...» تا انتهای «السلام علی الحسین و علی علیبن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین».
(این دو بخش در قسمتهای پایانی زیارت عاشورا قرار دارد و قبل از هر دو بخش نوشته است: پس صد مرتبه میگویی: ... اما شما در این قسمت، این دو فقره معروف به لعن و سلام را فقط یک مرتبه میخوانید).
3- خواندن زیارت عاشورا از ابتدای زیارت تا ابتدای این دو فقره لعن و سلام.
4- خواندن دو رکعت نماز به نیت هدیه به حضرت اباعبدالله الحسین (ع).
5- دوباره صد مرتبه تکبیر گفتن.
بخش دوم:
خواندن زیارت عاشورای امام حسین (ع) به همان روشی که در مفاتیح الجنان آمده است؛ یعنی زیارت عاشورا را از ابتدا تا انتها با همان صد لعن و صد سلام که در متن زیارت مکتوب است میخوانید. به هیچ وجه دو رکعت نمازی را که بعد از زیارت وارد شده است، یادتان نرود؛ زیرا این دو رکعت نماز، از اجزای زیارت عاشورای امام حسین (ع) محسوب میشود و باید خوانده شود.
منبع:اینجا
نقل شده هر کس در بین الطلوعین یعنی بین فجر کاذب و فجر صادق ( ۵ دقیقه قبل از اذان صبح تا ۵ دقیقه بعد از اذان) این ذکر را بگوید هر حاجتی داشته باشد برآورده میشود ولو اگر تشرف به خدمت امام زمان (عج) باشد.
من و یکى از دوستانم وارد حمام خانه آقا شدیم، آقا را خواستیم غسل بدهیم و هنوز آبى نریخته بودم و غسل را شروع نکرده بودیم، دیدم چشم آقا این طرف و آن طرف را نگاه مىکند و چشمهایش حرکت مىکند!
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، آیت الله العظمی سید حسین طباطبایی بروجردی در سال 1254 شمسی در بروجرد به دنیا آمد. نسب وی با 32 واسطه به حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام میرسد.
سید حسین پس از 10 سال تحصیل در اصفهان به سفارش پدر به حوزه علمیه نجف رفت و در حالی که فقط 28 سال داشت به درجه اجتهاد رسید. آیتالله بروجردی در نجف فقه و اصول تدریس می کردند. در درس فقه و اصول ایشان بالغ بر دویست نفر از فضلای حوزه علمیه نجف شرکت میکردند که در نوع خود بینظیر است.
سال 1350 هجری قمری که با آغاز دوران مرجعیت آیتالله بروجردی مصادف بود تا یک دهه بعد با دوران فشار و اختناق رضاخان همراه بود. آیتالله بروجردی، این دوران را یکی از مصیبتبارترین ایام زندگانی خود توصیف میکند.
این مرجع عالیقدر و خستگی ناپذیر شیعه، پس از هفتاد سال تلاش علمی و فعالیت های اجتماعی و سیاسی صبح روز پنجشنبه 13 شوال 1380 هجری قمری برابر با دهم فروردین 1340 شمسی در حالی که 88 بهار از زندگی را پشت سر گذاشته بود، چشم از جهان فرو بست.
در ادامه به ماجرای عجیب تغسیل و تدفین بزرگترین مرجع تقلید شیعیان جهان اشاره میشود.
در کتاب «الگوی زعامت؛ سرگذشتهای ویژه حضرت آیت الله العظمی بروجردی» از قول آیت الله عبدالصاحب مرتضوى لنگرودى آمده است: یکى از آقایان محترم و خیلى مورد اطمینان (که چون احتمال مىدهم ایشان راضى نباشد که اسمشان را ببرم، از بردن اسم ایشان خودارى مىکنم، صددرصد مورد وثوق و اعتماد است و به قدرى متدین است که مىتوانم پشت سر ایشان نماز بخوانم) مىگفت:
من از مقلدین حضرت آیتالله العظمى آقاى بروجردى بودم. وقتى که خبر فوت و ضایعه عظیمه آقا به من رسید، مثل اینکه پدرى را از دست داده باشم خیلى ناراحت شدم، تصمیم گرفتم غسل و تکفین آقا را خودم به عهده بگیرم، لذا وقتى براى مراسم به بیت آقا رسیدم به اشخاص مربوط مراجعه کردم و گفتم: من مى خواهم آقا را غسل بدهم و آقا را تکفین کنم و این توفیق نصیب من شود. آنها نیز قبول کردند.
ایشان گفت: من و یکى از دوستانم وارد حمام خانه آقا شدیم، آقا را خواستیم غسل بدهیم و هنوز آبى نریخته بودم و غسل را شروع نکرده بودیم، دیدم چشم آقا این طرف و آن طرف را نگاه مىکند و چشمهایش حرکت مىکنند.
به خودم گفتم: آیا چشمهاى من اشتباه مىبیند؟! یا اینکه آقا زنده است؟ و در ضمن گاهى مىدیدم که تبسم مىکردند و لبخند مىزدند، همین طور مات و مبهوت بودم.
خلاصه! پیش خود گفتم حتما من اشتباه مىبینم و حتما به چشم من اینچنین مىآید به هر حال به رفیقم گفتم: آب بریز! او آب مىریخت و من غسل مىدادم . بعد از اینکه غسل آقا تمام شد، آقا را حرکت دادیم و جایى دیگر براى تکفین بردیم باز همین طور مىدیدم که چشمهاى آقا اطراف حمام را نگاه مىکند و گاهى تبسم مىفرمایند. در حالت بهت و حیرت بودم که رفیقم به من گفت: چه شده است؟
گفتم: من چیز عجیبى را مىبینم، نمىدانم درست است یا نه؟
گفت: چشمهاى ایشان و تبسم ایشان را مى گویید؟ گفتم: بله! پس من اشتباه نمى بینم و شما هم همین را مىبینید.
ایشان وقتى جریان را براى بنده تعریف مىکردند، گفتند: چطور مىشود شخصى که روح در بدن ندارد، چشمهایش حرکت کند و تبسم نماید؟!
گفتم : آقا! خدا مىخواسته به شما نشان بدهد که این عالم ربانى چقدر بزرگوار است و چشم برزخى شما را باز کرده است و آن عالم برزخ ایشان بوده است، نه عالم ظاهر ایشان و شما چشم و لبخند زدن برزخى ایشان را مىدیدهاید، زیرا انسان به مجرد اینکه روح از بدنش خارج مىشود…در واقع زنده است.
منبع:اینجا
اصطلاح «کارکرد دین» در دو عرصه مهم مفهوم پیدا می کند:
1- عرصه علوم جامعه شناختی
2- عرصه علوم دینی مانند فلسفه و کلام و به خصوص کلام جدید
در عرصه علم جامعه شناسی بحث «کارکرد دین» جزئی از یک مبحث کلی تر است که پدیده های اجتماعی را
به طور کلی در نظر می گیرد و اثر یا آثار آن پدیده اجتماعی را به عنوان «کارکرد» یا «کارکردها»ی آن پدیده
اجتماعی به طور مطلق مورد بررسی قرار می دهد بدون آنکه به حسن و قبح آن کارکردها، نظری داشته باشد.
واژه «فونکسیون»1 که در علوم جامعه شناسی کاربرد دارد به معنای «کارکرد» است. در این علم کارکرد یک
پدیده اجتماعی از جمله «دین» به معنای اثری است که آن پدیده اجتماعی از خود برجای می گذارد.
و اما در عرصه علوم دینی و فلسفه و کلام اسلامی نیز اگر چه منظور از عبارت «کارکردهای دین» آثار و فوائد
دین می باشد لکن به حسن و قبح آن آثار توجه ویژه دارد و بیشتر، از همین زاویه بحث کارکردهای دین را
موشکافی می کند .
Function -1
العلماء باقون ما بقی الدهر